نوشته های وارونه
راهب بهار هلال لاله را درک کرد
عقرب برقع از رخ گشود
قمر از رمق افتاد
در اول ربیع الاخر قمر در عقرب
هنوز
زور حرف روز است
و جنگ را گنج می دانند
تا بازار مرگ را گرم نگهدارند
وقتی که عرف فرع می شود
باید شرع را در عرش جست
هنوز هم
زمستان درس سرد خود را مرور می کند
و یک خرس سرخ
زاغ سیاه غاز را چوب می زند
ترسوها موش را شوم می دانند
و مار را رام می خواهند
بدا به حال ادب
هنوز هم تنها کلام مالک سرزمین شعر است
در تورم مروت
خدا در حور روح می دمد تا آدمی شود
اما آدمی
آه آدمی
فقط یک همهمه است
در انعکاس صدای خویش
بیا تا از کاخ خاک برخیزیم
و با رود دور شویم