می دونم دلت گرفته ؛ من برات سنگه صبورم
چی شده تنها نشستی ؛ مثل تو از همه دورم
واسه من زندگی سرده ؛ نکنه تو هم غریبی
کاش می شد اشکهات و پاک کرد؛بمیرم تو هم بریدی؟
چه تبسم قشنگی ؛ وقتی به غمها بخندی
اخه ارزشی نداره ؛ دل به این دنیا ببندی
نازنین دنیا همینه ؛ اون که خوب بود بدترینه
نکنه تنهات گذاشته ؛ اخره عشقها همینه
این روزا عشقها خیاله ؛ حتی فکرشم محاله
عشق پاک پیدا نمی شه ؛ باشه هم رو به زواله
می دونی چقدر عزیزه ؛ قطره سپید شبنم
مثل اون اشکهای نازن ؛ رو تن گلهای مریم
نازنین خدا بزرگ ؛ غم و از خودت جدا کن
ما که تنها نمی مونیم ؛ افرین اخمات و وا کن