صداقت٬
بدون تردید یکی از ارکان یک زندگی شاد٬ موفق و اخلاقی است. صداقت یکی از
اولین چیزهایی است که به فرزندان خود یاد می دهیم و در تمامی ابعاد زندگی
مورد تشویق و تحسین اطرافیان قرار می گیرد. توماس جفرسون می گوید: "صداقت
اولین فصل کتاب خرد است". مشکل صداقت این است که معنای آن جستجوی حقیقت است
و حقیقت برای افراد معانی مختلفی دارد.
وقتی صحبت از روراست بودن با همسرتان می شود٬ صداقت بخش مهمی از زندگی
مشترک شما را تشکیل می دهد. اما صداقت یا لحظه ای است و یا بخاطر یک عمر
زندگی کردن با کسی بدست می آید. درون همه ما رازهای وجود دارد که قطعا بعضی
از آنها را نباید به کسی – حتی به همسرمان - بگوییم.
تجارب زندگی نشان می
دهند هر چقدر هم که نسبت به کسی شناخت داشته باشید٬ نمی توانید او را کاملا
و به اندازه خودتان بشناسید! ببینید چقدر داستان درباره پلیدی آدم هایی
گفته می شود که زندگی آنها سراسر صداقت و افتخار بوده است. روراست ودن با
دیگران هیچ اشکالی ندارد و این صداقت به اندازه حقیقت بین مردم پذیرفته شده
است. صداقت و مفهوم کلی آن همه را گیج کرده است.
بیایید درباره همسرتان صحبت کنیم. کمتر زن یا مردی هست که اقرار کند همسرش
او را آزار می دهد. کمتر کسی از روی صداقت می گوید همسرم خوش قیافه نیست یا
آن کسی نیست که قبلا بوده است. زن و شوهرها معمولا درونی ترین افکار و
امیال خود را با یکدیگر در میان می گذارند و همین محتوای مکالمات روزمره
آنها را تشکیل می دهد و کمتر کسی خطر پاسخ دادن به هر سوالی را به جان می
خرد٬ در حالی که می داند پاسخ او همسرش را ناراحت می کند. شاید با کمی
تخفیف بتوانیم اسم این کار را دروغ بگذاریم. دروغ های مصلحتی هم وجود دارند
که از آنها برای محافظت از کسی یا مراقبت از خودمان استفاده می کنیم.
روراست بودن با دیگران با شخصیت واقعی ما ارتباط تنگاتنگی دارد. اگر از
خودمان یا رفتاری که داریم خجالت بکشیم٬ دروغ می گوییم. دروغ می گوییم تا
احساس بهتری داشته باشیم و خطاهای خود را از دید تمام دنیا پنهان کنیم.
میلیون ها زن و شوهر در برابر یکدیگر چنین کاری می کنند و میلیون ها زوج
دیگر با عشق و صداقت محتاطانه٬ زندگی مشترک خود را نجات می دهند.
مسئله اصلی در روراستی شما با همسرتان٬ اعتماد است. باید بین شما اعتمادی
برقرار باشد تا وقتی برای گفتن حقیقت دهان خود را باز می کنید٬ همسرتان
احساسات شما را جریحه دار نکند٬ برداشت غلط نداشته باشد٬ شما را تحقیر یا
مسخره نکند. از آنجا که ازدواج به ما این توانایی را می دهد که همسر خود را
بهتر بشناسیم٬ اغلب می توانیم پیشاپیش عکس العمل های او را حدس بزنیم. اگر
بدانیم همسرمان واکنش بدی نشان می دهد٬ مخالفت می کند یا دعوا و مرافعه
راه می اندازد٬ منطقی است که حقیقت را بعدا برای او فاش کنیم. البته زن و
شوهر باید در اکثر مواقع با یکدیگر روراست باشند چون صحبت از مسئولیت٬ عشق٬
تعهد و اهداف بلندمدت است. هیچ زن شا شوهری دوست ندارد یک دفعه بفهمد شریک
زندگی اش کلی قرض بالا آورده است. اما در زندگی روزمره ممکن است این صداقت
را بیش از حد بزرگ کنیم. به عبارت دیگر برای داشتن یک زندگی مسرت بخش لازم
است اول با خودمان روراست باشیم!
بسیاری از زن و شوهرها سوالاتی را می پرسند که واقعا نمی خواهند جواب آن را
بدانند. سوالاتی مانند: "به نظر تو این لباس منو چاق تر نشون میده؟"٬ "فکر
می کنی خانم ایکس از من زیباتره؟"٬ "از اینکه با من ازدواج کردی راضی
هستی؟"٬ "فکر می کنی اگر در فلان کلاس ثبت نام کنم کار احمقانه ای کردم؟"٬
"تا حالا به من دروغ گفتی؟"...و سوالات بی معنی دیگری که واقعا ارزش خرج
کردن صداقت را ندارند. در چنین مواقعی صداقت هیچ کمکی به شما نمی کند.
سوالات دیگری هستند که ارزش دارند در پاسخگویی به آنها حقیقت را بگویید.
"روزت چطور بود؟ می تونم یه ماشین جدید بخرم؟ توی حسابت پول داری؟ قبض ها
رو پرداخت کردی؟" و غیره نمونه هایی از سوالاتی هستند که ارزش راستگویی را
دارند. یک ضرب المثل قدیمی هست که می گوید: "اگر واقعا طالب صداقت هستی٬
سوالی را نپرس که به جواب آن نیازی نداری".
مشکل این نیست که باید با اطرافیان خود روراست باشید. انسان چنان موجود
پیچیده ای است که تمامی افکار ذهنی و احساسات قلبی او برای همگان – حتی
همسر - قابل توصیف نیست. این تصور وجود دارد که افراد متاهل ساعت ها وقت
خود را به صحبت کردن و برملا ساختن شخصیت خود می گذرانند در حالی که در
واقعیت ساعت ها وقت صرف می کنند تا بفهمند چگونه می توانند همان کسی باشند
که همسرشان می خواهد٬ بدون اینکه به رابطه آنها لطمه ای وارد شود. میلیون
ها خانم به همسر خود نمی گویند که سه روز برای خریدن چیزی در صف ایستاده
اند و میلیون ها آقا فراموش می کنند به همسران خود بگویند بعد از کار با
دوستان خود برای گردش بیرون رفته اند. آیا صداقت موجب بهتر شدن رابطه می
شود یا فقط سنگ جلوی پای آن می اندازد؟ آیا هیچ یک از این باورهای غلط
تابحال موجب شکسته شدن پیمان زناشویی یا عشق شده است؟ نه به این صراحت٬ اما
ممکن است یک مشاجره را موجب شوند. اگر کسی می توانست با نگفتن حقیقت٬ خودش
را حفظ کند دیگر دروغی وجود نداشت. ازدواج به معنای دخالت در لحظات و
افکار شخصی همسرتان نیست بلکه پایان تنهایی شماست. ما ازدواج می کنیم تا
یکدیگر را شادتر کنیم نه اینکه نقش ارباب یا پدر و مادر همسرمان را بازی
کنیم.
روراست بودن با همسرتان به مرور زمان آسان و آسان تر می شود. اوایل هر کدام
از شما عادت هایی دارید که دیگری را عصبانی می کند٬ اما این را به زبان
نمی آورید. نه اینکه دروغ بگویید! به مرور زمان وقتی عشق شما بیشتر می شود و
مطمئن می شوید که قرار است یک عمر در کنار هم زندگی کنید٬ دوباره حواس تان
جمع کار خودتان می شود و اجازه می دهید طرف مقابل هر کاری که دوست دارد
انجام بدهد. به این ترتیب دوباره با هم روراست می شوید چون هیچ کدام از شما
دیگر از ترس تحقیر یا مسخره شدن٬ چیزی را از همسرتان پنهان نمی کنید. در
این مرحله از رابطه٬ روراستی آسان می شود چون سوالات بی معنی و توقعات کاذب
فروکش می کنند و زن و شوهر به دوران شاد و مسرت بخش زندگی مشترک خود باز
می گردند.
دیو فون رونک٬ صداقت را به شکل واقعی آن توصیف می کند. او می گوید: "صداقت
بی رحمانه ترین بازی روزگار است چون به وسیله آن نه تنها کسی را آزار می
دهید بلکه از این بابت به خودتان نیز حق می دهید". این هرگز در زندگی مشترک
کارساز نخواهد بود. روراست بودن با همسرتان بخشی از یک زندگی سالم است٬ با
این وجود احترام به تفاوت ها و احساسات او حائز اهمیت فراوانی است. زندگی
مشترک می تواند با وجود دروغ های مصلحتی بچه گانه و غیر مسئولانه نیز دوام
بیاورد اما زمانی که آن حقیقت تلخ فاش شود٬ جدایی زن و شوهر غیر قابل جبران
است. از آنجا که حقیقت اغلب دستخوش تغییرات می شود و بستگی به شخص ناظر
دارد٬ خوب است که – مخصوصا در برابر همسرمان - قبل از قضاوت کمی صبر داشته
باشیم.
منبع: professorshouse.com