عادي
است كه در خانواده بر سر مسائل مختلف با پدر و مادرمان اختلاف نظر داشته
باشيم. مهم اين است كه درباره مسائل پيش آمده با آنها حرف بزنيم و نظراتمان
را بگوييم و نظراتشان را بشنويم، اما در جريان اين گفتوگوي دوسويه نبايد
مساله مهمي را از ياد ببريم.
يكي
از سنتهاي اجتماعي ديرپاي ما احترامي است كه بايد كوچكترها به بزرگترها
بويژه به پدر و مادرشان بگذارند. هر جريان گفتوگو در خانواده ميان ما
جوانان و والدينمان بايد مبتني بر اين احترام باشد. نبايد روند گفتوگو به
گونهاي پيش برود كه حرمت ميان ما و آنها شكسته شود.
سعي
كنيم نظرات پدر و مادر را به طور كامل بشنويم و درباره آنها فكر كنيم. اگر
به اين نتيجه رسيديم كه نظر آنها، منطقيتر از ماست، بپذيريم و بيهوده بر
ديدگاه اشتباهمان پافشاري نكنيم. لجبازي غيرمنطقي و اصرار در مورد چيزهايي
كه ميدانيم غير منطقي هستند، مشكلي را حل نخواهد كرد.
فراموش
نكنيم كه پدر و مادر تجربيات بسيار بيشتري نسبت به ما دارند. پس در مواقعي
كه اختلاف نظري با آنها داريم، هميشه اين نكته را در نظر بگيريم كه آنها
بسياري از چيزهايي كه ما تازه ميخواهيم امتحانشان كنيم، خيلي پيشترها
تجربه كردهاند. شايد تجربيات آنها به كارمان بيايد و لزومي نداشته باشد
همه چيز را خودمان بيازماييم.
در
نظر گرفتن تجربيات بيشتر والدين باعث ميشود هرگز خود را بينياز از مشورت
با آنها احساس نكنيم. حتي در مواردي كه ميدانيم آنها نظر متفاوتي نسبت به
ما دارند، با والدينمان گفتوگو كنيم. شايد آنها واقعا حرفهاي مهمي براي
شنيدن داشته باشند.
بعضي
اختلاف نظرها بر سر مسائل جزئي و پيش پا افتاده واقعاً آنقدر ارزش ندارند
كه باعث ايجاد دلخوري بين ما و والدينمان شوند. احترام و محبتي كه بين ما و
پدر و مادرمان برقرار است، ميتواند باعث شود اختلاف نظر را كنار بگذاريم
و نظر آنها را بپذيريم. گاهي شاد كردن دل پدر و مادر لذتي بيشتر از رسيدن
به خواستههايمان دارد.
از ياد نبريم كه
ما يك خانواده هستيم. چيزي كه دوام يك خانواده را در طول ساليان دراز حفظ
ميكند، عشق و احترامي است كه اعضاي آن به هم ابراز ميكنند.در روابطمان با
اعضاي خانواده، در اظهارنظر و عقيده و علاقه، هميشه غير از مصالح
فرديمان، مصالح خانواده را هم در نظر بگيريم و آماده باشيم كه هر از گاهي
مصالح خانواده را به علايق خودمان ترجيح دهيم.