والدين هميشه نگران آينده
فرزندان خود هستند و آينده را در آينه حال فرزندان ميبينند، وجود خطرات
زياد در جامعه و اين باور كه دختران آسيبپذيرترند باعث ميشود والدين
بيشتر مراقب فرزندان دختر خود باشند. گاهي والدين حدود مراقبت از فرزند خود
را گم ميكنند يا آنقدر از دختر خود مراقبت ميكنند و او را در محدوديت
قرار ميدهند كه دخترشان مشكلات شخصيتي پيدا ميكند يا آنقدر او را آزاد
ميگذارند و هيچ مراقبتي از او نميكنند تا دخترشان دچار آسيبهاي جدي
ميشود.
منظور از اين مراقبتها
فقط ايجاد محدوديت و كنترل دختران نيست، براي اينكه دختري با شخصيت خوب و
موفق داشته باشيم بايد در تربيت او بكوشيم و در شكلگيري شخصيت و باورهاي
او دقت كنيم. اگر دخترمان از لحاظ شخصيتي كامل باشد ميتوانيم براحتي به او
اعتماد كنيم و بگذاريم خودش براي زندگياش تصميم بگيرد، اما اگر نتوانيم
شخصيتي محكم و باورهاي درستي در او بپروريم آن وقت احتياج به همراهي هميشگي
و كنترل و ايجاد محدوديتهاي زياد به وجود ميآيد. حال براي اينكه بدانيد
ساختار شخصيتي يك دختر كامل و نمونه چيست به چند خصوصيت كلي اشاره
ميكنيم.
تلفيق احساس و منطق
دختران به خاطر
جنسيتشان سرشار از احساساند و ناخودآگاه بيشتر زندگيشان بر پايه احساسات
ميچرخد، اما يك دختر كامل كسي است كه بتواند احساساتش را كنترل و هميشه
جنبههاي منطقي را هم مد نظر قرار دهد. منطقي فكر كردن ميتواند از بروز
خيلي از مشكلات در زندگي جلوگيري كند مخصوصا در زمينه انتخاب همسر. امروزه
اكثر دختران به خاطر اينكه در ازدواجشان صرفا بر احساسات تكيه ميكنند و
فرصت شناخت درست را از خود و طرف مقابلشان ميگيرند در زندگي مشترك دچار
مشكلات فراواني هستند.
دختران در زمينه
استعدادها و تواناييها چيزي كمتر از پسران ندارند، اما احساسات باعث
ميشود آنها استعدادها، تواناييها و علايق خود را در درجه دوم اهميت در
زندگي قرار دهند و به محض اينكه احساساتشان تحريك ميشود از پرداختن به
آنها خودداري ميكنند و آنها را جدي نميگيرند. دختري كه از لحاظ شخصيتي
قوي و محكم است ميداند كه بايد براي تواناييها و موقعيتهاي تحصيلي و
شغلي خود ارزش قائل شود و هيچ گاه از پيشرفت شخصياش دست نكشد.
شناخت درست و منطقي از خود و داشتن اهداف كوتاهمدت و بلندمدت در زندگي شخصي ميتواند نقش بسيار مهمي در شخصيت دختران برجا بگذارد.
دختران بايد بدانند كه
شكنندگي بيشترشان براي جسم ضعيفترشان نيست بلكه به خاطر احساسات بيشتر
آنهاست و وقتي بتوانند كنترل درستي بر احساسات خود داشته باشند ميتوانند
از اين شكنندگي بكاهند و به استحكام بيشتر خود در زندگي بيفزايند.
صميميت با مادر
يكي از مشكلات دختران امروز فاصله آنها با
مادرانشان است. يك دختر كامل بايد اين درك را داشته باشد كه مادرش بهترين
دوست اوست و هيچكس مثل مادرش نميتواند او را دوست داشته باشد و براي او
دلسوزي كند. دختران بايد براي ايجاد يك رابطه صميمي با مادرانشان تلاش كنند
ابتدا باورهاي خود را نسبت به مادرشان تصحيح كنند و مادران را در مقابل
خود نبينند و بدانند آنها بهترينها را براي دخترشان ميخواهند و سپس
رابطهاي توام با اعتماد و صداقت بين خود و مادرشان ايجاد كنند و در حفظ و
تصحيح اين رابطه بكوشند. مادران معمولا يك نقش هشداردهنده در رابطه با
دخترشان ايفا ميكنند كه معمولا دختران اين نقش را دوست ندارند، اما اگر به
اين بينديشند كه گوشزد كردن خطرات در تمام دورانهاي زندگيشان ميتواند
به آنها در درك صحيح از اين خطرات كمك كند آن وقت ميتوانند بيشتر پذيراي
مادران خود باشند. مادران نيز بايد از سرزنش و تحقير دختران خود دوري كنند و
سعي داشته باشند صميميت بيشتري با دخترشان برقرار كنند و به آنها اعتماد
به نفس دهند.
آشنايي با وظايف
يك دختر كامل دختري است كه ميداند در هر نقش
و جايگاهي چه وظايفي دارد. او وقتي در جايگاه فرزند قرار ميگيرد به وظايف
فرزندي خود كه شامل احترام و همراهي والدينش است واقف است. وقتي ازدواج
ميكند وظايف همسري خود را خوب ميشناسد او ميداند كه نبايد در اين وظايف
دچار افراط شود و بيش از حد فداكاري و ايثار كند تا جايي كه خودش فراموش
شود و نه اينكه در حق همسرش كوتاهي كرده و وظايفش را بخوبي انجام ندهد.
همچنين او وقتي مادر ميشود ميداند كه وظايفش در قبال فرزندش چيست و براي
تربيت جسمي و روحي فرزند خود بدرستي و در مسير صحيح تلاش ميكند. او در هر
زمينهاي مطالعات و اطلاعات كامل و درستي دارد و ميتواند تا حد زيادي با
حل مشكلات و مسائل زندگي به بهتر شدن آن كمك كند. يك دختر نمونه در عين
اينكه همه افراد در زندگياش نقش دارند، اما مستقل و محكم است و هيچ گاه
به طور كامل به خانوادهاش وابسته نميشود.