هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

زندگی با چشم‌های بسته (2)
شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۰ ساعت 0:18 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )
در مقاله قبلی در رابطه با اینکه چطور اکثریت ما از خودمان فرار می‌کنیم و نسبت به خودمان دور مانده‌ایم واینکه چگونه به آسانی می شود در دام و تله روزمرگی افتاد و قدم های جلوگیری از این نوع زندگی با چشم های بسته را گفتیم و در این مقاله قدم‌های بعدی را برای جلوگیری از این نوع زندگی مطرح می‌کنیم.

در ادامه راهکار قبلی باید گفت هر انسانی در زندگی می‌بایست به چهار بعد شخصیت خودش توجه و رسیدگی داشته باشد.
بعد جسمی
زندگی با چشم‌های بسته (2)

خیلی از ماها به غلط فکر می‌کنیم که رسیدگی به ظاهر و جسم هیچ گونه تاثیری در ما نخواهد داشت و پرداختن به این بعد را امری عبث و بیهوده می‌دانیم. در صورتی که باید گفت انسان‌ها موجوداتی چند بعدی هستند و جسم و ظاهرفیزیکی نیز یکی از ابعاد ماست. بنابراین بی توجهی به آن می‌تواند تاثیر مخربی در سلامت جسم و روح انسان داشته باشد. همچنین ظاهر ما می‌تواند در عزت نفس ما نیز تاثیر گذار باشد. بنابراین سعی کنید در حد متعادل و عاقلانه به جسم و ظاهر خودتان رسیدگی کنید. برای مثال:

* تغذیه مناسب داشته باشید

* به اندازه کافی استراحت کنید

* ورزش را فراموش نکنید. اکثریت ما قبول داریم که فواید و اثرات ورزش کردن غیر قابل انکار است. اما در عمل نسبت به این اقدام غفلت می‌کنیم و به بهانه‌های مختلف مثل نداشتن وقت کافی ورزش را پشت گوش می‌اندازیم. اما بهتر است از همین امروز نیم ساعت ورزش کردن را در برنامه روزانه خود بگنجانید تا اثرات جسمی و روحی آن را به عینه در زندگی خود ببینید و آن وقت پی خواهید برد که چه معامله سود آوری با خود کرده‌اید.

ورزش اثراتی دارد مانند:

* بر طول عمر شما می‌افزاید.

* موجب می‌شود خواب و اشتهای شما تنظیم گردد.

* در هضم غذا به شما کمک می‌کند.

* باعث می‌شود در مواقع ضروری و اضطراری واکنش بهتری داشته باشید.

* هیجان‌های منفی را در شما کاهش می‌دهد.

* شما را در برابر افسردگی‌های بالا و همچنین استرس‌ها مقاوم‌تر می‌کند.

* انرژی و هشیاری شما را افزایش می‌دهد.

بنابر گفته استفان کاوی در کتاب هفت عادت مردمان موثر:بازسازی و مرمت ساختار معنوی انسان را راهبر و هدایتگر زندگی واقعی خویش می‌کند. این موضوع معطوف به منابعی است که با الهام و تقویت قوای روحی، مارا به حقایق لایتناهی بشریت متصل می‌کند

بعد ذهنی و شناختی (هوشی)

از جمله راهکارهایی که موجب رسیدگی به ذهن ما می‌شود مطالعه می‌باشد. بنابراین سعی کنید ماهانه یک کتاب در برنامه خود بگنجانید و به مرور تعداد آن را بیشتر کنید.

اکثر ما فکر می‌کنیم هوش یک ویژگی ارثی است و ژن پدر و مادر است که ضریب هوشی ما را تعیین می‌کند ولی بدانید که عالاوه بر ارث، شرایط محیطی هم تاثیر زیادی بر هوش دارد. در واقع هوش یک ویژگی ارثی- محیطی است.

* یکی از مهم‌ترین عواملی که روی هوش اثر می‌گذارد تغذیه است.

* ورزش و دویدن آرام، باعث افزایش جذب اکسیژن و بهبود جریان خون و بالا رفتن عملکرد مغز و افزایش هوش می‌شود. کم تحرکی و ورزش نکردن هم، روی هوش نتیجه عکس دارد.

* یاد گرفتن موسیقی به صورت منظم نیز باعث افزایش هوش و بهبود عملکرد مغز می‌شود.

* خوردن غذاهای دریایی مثل ماهی و میگو هم در افزایش هوش نفش زیادی دارد.5

* خوابیدن کافی، منظم و سر ساعت هم در افزایش هوش موثر است.

* بازی‌های فکری مثل شطرنج، جدول و حل معما باعث تفکر سریع و بالا رفتن قدرت تصمیم گیری می‌شود. (دو هفته نامه موفقیت شماره 169)

بعد اجتماعی- عاطفی (EQ)
زندگی با چشم‌های بسته (2)

شکی نیست که همه ما انسان‌ها تلاش می‌کنیم تا زندگی موفق و پرکارامدی را تجربه کنیم. همه به دنبال شادی هستیم. همه تمایل داریم که هوش شناختی بالایی را داشته باشیم. اما بسیاری از روان شناسان و محققین معتقدند افرادی را در جامعه می‌توان دید که از نظر هوش شناختی در سطح بالایی قرار دارند ولی همین افراد زمانی که وارد زندگی شخصی و شغلی می‌شوند و از آن‌ها انتظار این می‌رود که متبحرانه عمل کنند، ولی این گونه نیست. بنابراین مبحث هوش هیجانی EQ مطرح شد. در واقع ما برای یک زندگی موفق و شاد در عرصه‌های مختلف علاوه بر هوش هیجانی به فاکتورهای دیگری نیز نیازمندیم ... هوش شناختی ما توانایی‌های ذهنی ما را در بر می‌گیرد و امری ثابت است و یک محیط غنی نهایتاً 15 تا 20 درجه می‌تواند آن را رشد دهد. اما هوش هیجانی قابلیت آموزش دارد و محدود به دوره خاصی از زندگی نمی‌باشد؛ و ما آن را از محیط کسب می‌کنیم. البته با زمینه‌ای که از هوش شناختی داریم. هوش هیجانی به فرد کمک می‌کند تا هیجانات خود را بشناسد و در پرتو شناخت صحیح، آن‌ها را به درستی مدیریت کند. بنابراین سعی کنید در این جا افکار، هیجانات، علایق و نیازهای خود را بشناسید. برای مثال آیا شما فردی عصبی هستید؟ چه مواقعی دچار احساس خشم می‌شوید؟ چه افرادی و یا چه موقعیت‌های منجر به عصبانیت شما می‌شود؟ چگونه احساس خشم خود را بروز می‌دهید؟ آ یا خودخوری می‌کنید و مکرراً خشم خودتان را سرکوب می‌کنید؟ آیا به رفتارهای پرخاشگرانه مثل کتک زدن و ... متوسل می‌شوید؟ و یا مهارت مدیریت صحیح آن را دارید؟ کدام یک؟



:: موضوعات مرتبط: تست و مطالب روانشناسی