هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

نگاهي به بيكاري جوانان و پديده هراس از ازدواج
چهارشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۰ ساعت 14:42 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )


آن روزها هنوز مبلغ وامي كه براي ازدواج به دانشجويان مي‌دادند، قابل توجه بود. تازه طرح اعطاي وام ازدواج به دانشجويان داشت اجرا مي‌شد. مسوولان مربوطه مثل هميشه بعد از همه‌گير شدن مرض، وارد عمل شده بودند و مي‌خواستند با طرح‌هاي بديع، اگر يكشبه نشد، ظرف مدت كوتاهي مشكل بالارفتن سن ازدواج را حل كنند.

در همان احوالات، حدود يك دهه پيش، فيلمي در سينماهاي ايران روي پرده رفت، با قصه‌اي كه مستقيما به موضوع وام‌هاي ازدواج دانشجويي مربوط مي‌شد. يك دانشجوي پزشكي براي خلاصي از يك مخمصه‌ مالي و بازپرداخت بدهي‌هايش، قصد دارد با دختري ازدواج صوري كند تا پول وام را بگيرد و به زخمي بزند.

فيلم ـ گرچه فقط يك فيلم بود ـ اما پرده از واقعيتي ممكن و محتمل در جامعه برمي‌داشت. صرف اين كه پولي توي جيب جوان‌ها بگذاريم، آنها ازدواج نخواهند كرد. مشكلات اجتماعي به اين آساني‌ها كه معمولا متصديان امور تصور مي‌كنند، به خير و خوشي حل نمي‌شود.با پول وام مي‌شد مراسم عروسي آبرومندانه‌اي برگزار كرد يا مي‌شد پول رويش گذاشت و خانه‌ كوچكي براي شروع زندگي رهن كرد، اما جوان‌ها به اين فكر مي‌كردند كه از فرداي جشن عروسي چه بايد كرد؟ اجاره خانه را چطور بايد داد؟ قبض آب و برق و هزينه خورد و خوراك و پوشاك و هزار خرج ديگر را چطور بايد تامين كرد؟

آنهايي كه با محرك وام ازدواج، مي‌خواستند جوان‌ها را به تشكيل خانواده تشويق كنند، به دختران و پسران دم بخت پيشنهاد مي‌كردند كه «شما اين پول را بگير، ازدواج كن، بعدش يك كاريش مي‌كني» اما به نظر مي‌رسيد جوان‌ها با منطق «بعدش يك طوري مي‌شود ديگر» دست به خطر نمي‌زدند. انگار جوان‌ها با آينده‌نگري بيشتري به مساله فكر مي‌كردند. آنها در واقعيت روزمره‌ مي‌زيستند و احساس مي‌كردند قضيه به اين سادگي‌ها كه مي‌گويند هم نيست.

اين قصه تازه مربوط به سال‌هايي است كه مي‌شد با وام ازدواج كاري كرد. اين روزها با وجود وام‌هاي جورواجوري كه هنوز براي تشويق جوان‌ها به تشكيل خانواده، در اختيار آنها قرار مي‌گيرد،‌ نمي‌شود در همين تهران خودمان حتي يك آلونك محقر در زير‌زمين بدترين نقطه شهر اجاره كرد.

مشكل اساسي‌تر از اينهاست. وام دادن به جوان‌هايي كه تازه مي‌خواهند زندگي مشترك را شروع كنند، قابل تحسين است، اما به شرطي كه باعث نشود خودمان را گول بزنيم كه به خير و خوشي مساله را حل كرديم. جوان‌ها براي اين كه تصميم به ازدواج و زندگي مستقل بگيرند، نياز به احساس اطمينان نسبي از آينده دارند. بايد اميدي به توان بازپرداخت اقساط وام‌هاي مرحمتي لااقل وجود داشته باشد. جواني كه در چشم‌انداز بلندمدت آينده‌اش پيدا كردن شغلي ثابت با درآمد متوسط را هم دور از دسترس مي‌بيند، به اين راحتي‌ها قانع نخواهد شد كه به قبول مسووليت يك زندگي مستقل خانوادگي تن دهد.

چسباندن پلاكارد به در و ديوار، چاپ پوستر و ايراد سخنراني‌هاي پرشور درباره محاسن ازدواج و تشكيل خانواده خوب است، ولي اگر مجريان اين ايده‌هاي ناب فكر مي‌كنند با اين روش نتيجه‌ درخوري خواهند گرفت، واضح است كه اشتباه مي‌كنند.

جوان‌ها هم موجوداتي ذي‌شعور و داراي قوه تعقل هستند. در ساده‌ترين حالت دو‌دو‌تا چهار‌تا مي‌كنند و با حساب و كتاب دست به عمل مي‌زنند. عقل حسابگر به آنها مي‌گويد اگر پس فردا زير بار مخارج زندگي كم آوردند، كاري از دست سخنرانان دلسوزي كه آنها را به تشكيل خانواده فرامي‌خواندند، برنخواهد آمد. اين يك انتخاب عقلاني است و هر جوان دم بختي ناخودآگاه به مقولاتي از اين قبيل فكر خواهد كرد.

حاصل اين تفكرات به ميزان اطمينان جوان از آينده خود، همسر و فرزندان احتمالي‌اش بستگي دارد. وقتي اطميناني به يافتن شغل ثابت و مناسب نيست، پس درآمد مطمئني هم در كار نخواهد بود. عقل حسابگر سالم در اين شرايط چه حكم مي‌كند؟

بعضي معتقدند در سال‌هاي اخير اصولا علاقه جوان‌ها به ازدواج كاهش پيدا كرده و در تبيين دلايل اين مساله به افزايش روابط پسران و دختران خارج از چارچوب مشروع ازدواج و تشكيل خانواده اشاره مي‌كنند. آنها مي‌گويند دسترسي آسان جوانان به جنس مخالف، برطرف شدن نيازهاي جنسي و عاطفي آنها از راه نامشروع و در مسيري جز تشكيل خانواده، ميل به ازدواج را در آنان كشته است.

شايد اين استدلال درست باشد، اما بياييد براي چند لحظه تصور كنيم از همين فردا همه دوستي‌ها و آشنايي‌ها و روابط نامشروع ميان دو جنس متوقف شود و امكان هيچ رابطه‌اي ميان دو جنس خارج از ازدواج وجود نداشته باشد؛ با اين وجود چند درصد جوان‌ها شرايط تشكيل خانواده را خواهند داشت؟ حتي اگر به آنها وام‌هاي بيشتري هم بدهيم، وقتي كه اطميناني از آينده شغلي و اقتصادي‌شان ندارند.

اين نوشته نمي‌خواهد عامل رواج سختگيري در تشكيل خانواده ميان جوان‌ها باشد، اما قصد دارد به پدرها و مادرها و مسوولان و همه آنها كه به نوعي در مساله ازدواج جوانان دخيل هستند، يادآوري كند با نگريستن به اين موضوع از ديد و نگاه جوانان چه مشكلاتي بيشتر به چشم خواهد آمد و مي‌كوشد نگاهي همدلانه به مسائل جوانان در امر ازدواج داشته باشد و بگويد جوان‌ها هميشه تنها مقصر نيستند.



:: موضوعات مرتبط: سبک زندگی