دُرّ محمد
گل من ، برگ گلت سرختر از رنگ شراب
عطر تو مست مرا می کند از عالم خواب
برگ تو سبز به زیبایی این چشمانت
ساقه ات جلوه طناز خم و پیچش و تاب
گل سرخی ، ز صدف دُرّ محمد ، نامت
ریشه ات را شده عشق ازلی قطره آب
عجبا کاین دل من مست و خریدار تو شد
بی تو این جلوه هستی بوُدم دار سراب
دل بی تاب مرا باز در این همنفسی
می کند سرور هستی شب هنگامه خطاب
این گل سرخ که می بینی و با اوست دلت
گل رنگین بهشتی بود ایینه ناب