هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » ترانه جوانبخت »قصه ما و شما
دوشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۰ ساعت 9:32 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

قصه ما و شما

امشب از فاصه ما و شما
 می گذرم
این دلم ،
 راه مرا می نگرد
 قاصد صبح سپید
 آنکه در اینه این
 شب مهتابی من
 می گرید
از غزلخانه عشق
قصه ما و شما
 اندر این اینه رنگزده
 جیوه اندود به بیرنگی خود
می شود جلوه هستی
ره فردا
 پیدا
من در آن
 قرمز مستی
 سینه جنگ سراب
 سبزی خاطره عاطفه
را می بینم
 زردی نفرت یک
قرن فراق
 قصه ما و شما
 ناگهان از گذر سرد زمان
 در شب مستی این بی خبری
 غم همدردی یاران
 در دل برف سپید
 رنگ خاکستری فاصله را می گیرد
 او که زد رنگ
به این بی رنگی
 چونکه از جور خزان گذرش
این سپیدی
 همه جا زرد نمود