تو هستی
رو می کنم به هر جا ، در هر کجا تو هستی
از ابتدا تو بودی، تا انتها تو هستی
در جاده های خاکی ،آن سوی نکجا آباد
هر لحظه رو به روی چشمان ما تو هستی
کشتی شکسته ماییم . اما در این هیاهو
هم با خدا تو هستی ، هم نا خدا تو هستی
گویی درون چشمت خورشید لانه کرده !
سر چشمهء تمام ایینه ها تو هستی
در بین هر رکوع و در بین سجده هایم
هم دلگشا تو هستی ، هم دلربا تو هستی
امروز اگرچه دنیا در دست کافران است
فردا سرود فتح هر ماجرا تو هستی
او ، من ، شما و هستی مشتقّ اسم اعظم
سر منشا تمام او ، من ، شما ، تو هستی
شعر و غزل نوایی جز تو نمی شناسند
پایان خوب شعر هر بینوا تو هستی