بازیچه پرستی
ما مرغ اسیریم و پریدن هوس ما
تنهایی دوران همه جا پیش و پس ما
قلبی نشکستیم و جفایی ننمودیم
هر لحظه ولی جور و جفا ، هم نفس ما
در بغض ترک خوردهء ما عشق نهان است
ماییم و همین مهر و وفا ، دادرس ما
افسانهء بودن همه را صحبت عشق است
این کفر پرستی نبود خار و خس ما
بر شب شده گان نغمهء بیدار نخوانید
صبحیم و همین روشنی روز ، بس ما
دل از ورق اینه اسرار خدا گفت
گنج ازلی خفته ز خاک نفس ما
در گردش این کون و مکان راز بزرگی ست
دریاب ، که بازیچه پرستی قفس ما
ما در ره معشوق سر و جان نشناسیم
این بی سر و پایی همه جا خویش وکس ما
پرواز امیر از پی آهنگ خدا بود
ما مرغ اسیریم و پریدن هوس ما