حرف سکوت
سکوت شب گم میکنه، هق هق سرد تنمو
آینه دیگه نمی شناسه، این چهره صورتمو
دستای سرد روزگار ،بازم تو دستای منه
غصه شده هم خونمو، غمت همیشه با منه
اگه سکوتت با منه فریاد و از دل می رونم
به یاد اون روزای خوب دوباره تنها می مونم
نبودنت مرگ صداست ،باور بکن حال منو
دوباره باز با اون نگات ، بشکن تو این مرز تنو
آبی تر از فردام بکن تو این روزای بارونی
شبامو پر ستاره کن ، آهای تو که آسمونی
بیا دارم داغون می شم تو این روزای انتظار
منو بازم رها نکن تو جاده های بی سوار