نوجوانی دورانی است که با تمام افت و خیزهایش پر است از رمز و راز و تجربههای جدید. شاید بتوان گفت یکی از جذابیتهای نوجوانان هم داشتن رمز و راز و اسراری است که دوست دارند آن را از دیگران؛ بویژه والدین خود پنهان کنند، اما والدین نمیتوانند این موضوع را بپذیرند و دوست دارند همیشه در جریان کارهای فرزندان خود باشند، اما با ورود کودکان به دوران نوجوانی هم والدین و هم خود نوجوانان باید با دنیای جدید و افکار جدیدی که در این دوران با آن روبهرو میشوند، آشنایی داشته باشند.

در واقع یکی از مشکلاتی که والدین در این دوران با فرزندان خود دارند ناآشنایی کافی با دنیای جدید آنهاست. وقتی نمیتوانیم فرزندان خود را بخوبی درک کنیم چطور میتوانیم توقع داشته باشیم آنها بتوانند به راحتی به ما احساس نزدیکی کنند و خیلی راحت از آنچه در درونشان میگذرد ما را مطلع کنند.
دنیای جدید نوجوانی
نه میتوانید دست و پایش را ببندید و نه میتوانید مثل قبل دائم به او بگویید چه کار بکند یا نکند. همه وجودش را هیجان فرا گرفته است. دوست دارد کارهای جدید را امتحان کند. در و دیوار اتاقش پر است از عکسهای جور واجور. گاهی فکر میکند دوست دارد پرواز کند. انگار دنیا برایش کوچک شده است. به هیچوجه زیر بار محدودیت و کنترل نمیرود و...
این تعریفی ساده برای دنیای جدید «نوجوانها»ست. معمولا بسیاری از نوجوانها با خانوادههایشان سر سازش ندارند و بعضی والدین هم نمیدانند صحیحترین واکنش در برابر تغییرات روحیات و اخلاق فرزندشان چیست و باید چهکار کنند؟
میتوان گفت نوجوانان اغلب مشکلات خاص خود را دارند و چون فکر میکنند دیگران آنها را درک نمیکنند سعی در مخفی کردن کارهایشان از بقیه بویژه والدینشان دارند. در این هنگام اگر والدین وقت بیشتری برای شناخت دنیای جدید فرزندانشان بگذارند و به جای ایراد گرفتنهای پی در پی به آنها فرصت بیشتری برای تجربه کردن بدهند، کمتر دچار مشکل میشوند.
ناآشنایی با دوران نوجوانی
اگر والدین بپذیرند که بعضی رفتارهای جدید نوجوان اقتضای سن اوست، واکنشهایشان به این رفتارهای جدید، واکنشی منطقی و صمیمانه خواهد بود.
مثلا اگر والدینی ببینند که نوجوانشان زیاد از مدرسه و دوستان خود با آنها حرف نمیزند، از این رفتار او ناراحت نشوند و برعکس نتیجه بگیرند که حتما بعد از مدتی بیشتر میتوانند به او نزدیک شوند و تمام این حالات گذراست؛ و به این معنا نیست که فرزندشان حتما مشکل خاصی دارد، دائم برای این موضوع با او جر و بحث نمیکنند که آرامش خود و نوجوانشان را به هم بزنند.
اما والدین معمولا صبر و حوصله ندارند و در این دوران بیش از حد به فرزندشان سخت میگیرند و همین رفتار باعث میشود ارتباط بین آنها با فرزندشان قطع شود.
گاهی بهتر است والدین با شناخت بیشتر از علایق نوجوان کمی به دنیای او نزدیک شوند تا به این ترتیب او نیز احساس اطمینان و صمیمیت بیشتری با آنها بکند. درست است که مثلا گاهی متوجه نمیشویم که فرزند نوجوان ما به چه دلیل عجیبترین مدل مو را برای خود انتخاب کرده یا چرا لباسهای نامناسبی میپوشد، ولی اگر درک کنیم که شاید او بسیاری از این کارها را برای جلب توجه بیشتر انجام میدهد کمتر او را مواخذه کنیم.
شروع پنهانکاری
اگر والدین میخواهند به نوجوان خود کمک کنند، نخستین گام این است که بدانند به هیچ وجه نباید ارتباط آنها با فرزندشان قطع شود. در واقع اگر بتوانند در این دوران رابطه همدلانه و صمیمانهای با نوجوان خود برقرار کنند؛ نهتنها به شخصیت فرزندانشان برنمیخورد، بلکه آنها هم احساس ارزشمندی بیشتری خواهند کرد.
اگر نوجوان احساس کند شما به او اهمیت میدهید و او را درک میکنید بیشتر با شما مشورت میکند. شما نیز براحتی میتوانید بیشتر بر رفتار او نظارت داشته باشید.
زمانی که نوجوان میگوید پدر و مادرم مرا درک نمیکنند، یعنی رابطه بین والدین و نوجوان سرد شده است. وقتی هم که ارتباط بین والدین و نوجوان قطع شود، نوجوان هم سعی میکند تمام فعالیت یا رفتارهای خود را مخفیانه انجام دهد و کمکم این پنهانکاریها برای او نهادینه میشود.
بنابراین اگر میخواهیم فرزندمان به بهانههای مختلف کارهایش را مخفیانه انجام ندهد باید ابتدا تغییر را از خودمان شروع کنیم و با بیشتر درک کردنش و نزدیکتر شدن به دنیایش با او دوست و صمیمی شویم.
منبع: جام جم