44.چرا ازدواج مجدد؟
آقایان محترم!باور کنید هیچ غم و مصیبتی برای یک زن بالاتر از این نیست که شوهرش ازدواج مجدد داشته باشد.یعنی اگر یک زن پدر و یا فرزند خود را از دست بدهد,بعد از مدتی داغ پدر و یا فرزند را می تواند فراموش کند,اما داغ ازدواج را نه تنها فراموش نمی کند,بلکه تحمل آن هم برایش عین زهر خوردن است.اگر واقعا از همسرتان راضی هستید,اگر او از همه نظر برایتان خوب بوده و اگر فرزند خوب دارید,عاشقی چیست؟شاید بتوانید با تمام ترفندها ظاهرا همسر خود را با پول پشیمان و قانع کنید,ولی بدانید به هیچ وجه نمی توانید فرزند خود را توجیه نماییدبه قول خودشان می گویند: ((آن قدر از چهره ی پدرمان متنفریم که اصلا حاضر نیستیم بگوییم,این پدرمان است!)) مخصوصا دختران که حاضرند یتیمی خود را نظاره گر باشند,ولی با وجود مادر خود,شاهد حضور زن پدرشان نباشند.این پدیده آن قدر اثرات منفی دارد که قابل نوشتن نیست!تصور کنید در ذهن پسر یا دختر نوجوان شما چه می گذرد؟بد بودن مادر خود,حس شهوتتان,اشتباه شما,فریب خوردنتان و یا هر چیز دیگری که فکر آنها را به خود مشغول کرده است.باور کنید اگر آنها را راضی هم نموده اید,فقط ظاهر قضیه است.آنها نه تنها قلبا راضی نمی شوند,بلکه هرگز شما را نیز نمی بخشند.از طرف دیگر با آه و ناله همسر خودتان چه کار می کنید؟! این کار بسیار خطرناک است.مگر انسان تا چه اندازه عمر می کند که باعث این همه آزار و رنجش یک انسان دیگر گردد و یک زندگی شیرین را به باتلاق تبدیل کند!