
امروز دنيا در شعله هاي سركش آتش جور و ستم قدرت
هاي استكباري مي سوزد و ملل محروم ـ كه در عين فرورفتن در فقر و تنگنا و
تحمل رنج و مرارت هاي ناشي از آن داراي منابع غني ثروت مي باشند ـ در معرض
تاخت و تازهاي مكرر و ويرانگر ستمگران و متعديان جهاني قرار مي گيرند و
سرمايه هاي بزرگ اقتصاديشان به چپاول و غارت مي رود. واژه «
استكبار » كه در ادبيات سياسي مسئولان حكومتي ايران اسلامي به طور مكرر به
بهره برداري مي رسد از تعاليم قرآن كريم مايه مي گيرد و اين كتاب بزرگ حاضر
در همه عرصه هاي حيات اجتماعي و سياسي واضع اين واژه و تعبير مي باشد.
اين
واژه كه مفهوم آن اظهار علو و برتري در زمين و بر ديگران بزرگي فروختن و
خود را قاهر و مسلط دانستن است در آيات مختلف قرآني و براي نماياندن ماهيت
قدرت هاي استكباري در هر عصر و زمان و معرفي خصال و صفات و روحيات و
عملكردهايشان مطرح مي گردد.
« في صدورهم الا كبر » : « نيست در
دلهاشان مگر تكبر و احساس بزرگي » (1 ) « فاستكبرتم » : « شما استكبار و
گردن كشي كرديد » (2 ) « كذبوا باياتنا واستكبروا عنها » : « آيات ما را
دروغ شمردند و از روي تكبر از آنها رخ برتافتند » (3 ) از جمله آياتي است
كه به صراحت واژه « استكبار » را درباره جبهه كفر و شرك و نفاق به كار برده
و اين خصلت و صفت شيطاني و نفساني را در همه اعصار و به تمام دشمنان و
مخالفان دين مبين حق تعميم داده است .
يكي از مشخصه هاي بارز انديشه
سياسي حضرت امام خميني تلاش براي وارد كردن واژه ها و مفاهيم قرآني و
اسلامي در ادبيات سياسي مسئولان و دولتمردان نظام اسلامي بود كه واژه
استكبار از جمله واژه هايي است كه به طور عملي در اين ادبيات وارد گرديد.
يكي
از ثمرات ارزشمند اين حركت و تلاش امام خميني را امروز در تعيين روز 13
آبان به عنوان « روز مبارزه با استكبار جهاني » مشاهده مي نمائيم . در چنين
روزي حضرت امام خميني به دليل خروش عليه سياست هاي سلطه جويانه آمريكاي
جهانخوار كه در راس قدرت هاي استكباري و نقطه آغاز هر فعاليت مستكبرانه مي
باشد از ايران به تركيه و پس از آن به نجف تبعيد گرديد.
پس از پيروزي
انقلاب شكوهمند اسلامي در 13 آبان سال 1358 دانشجويان مسلمان پيرو خط امام
به تبعيت از سياست هاي ضداستكباري مقتدا و رهبر خويش و به دليل نقش اساسي و
فراگير آمريكا در ايجاد بلوا و اغتشاش در ايران و توطئه هاي مكرر به منظور
فروپاشي نظام تازه تاسيس جمهوري اسلامي سفارتخانه آمريكا را كه به لانه
جاسوسي شيطان بزرگ عليه اسلام و انقلاب و كشور مستقل ايران تبديل شده بود
به اشغال خويش درآوردند. اين حركت به مبارزات ملت مسلمان ايران عليه
استكبار جهاني شدت و حرارت بخشيد و قدرت پوشالي و متزلزل آمريكائيان در
ايران را فروريخت و به ملت هاي تحت ستم جهان براي مخالفت و مبارزه عليه
شيطان بزرگ جرات و توان بخشيد.
با توجه به تثبيت روز 13 آبان به عنوان
روز مبارزه ملي با استكبار جهاني و خاستگاه اوليه و اصلي تفكر و حركت
توفنده تقابل و تعارض با قدرت هاي استكباري كه انديشه سياسي حضرت امام
خميني مي باشد لازم است برخي از زوايا و ابعاد جلوه هاي اين تفكر و ديدگاه
هاي ژرف مورد توجه و تعمق قرار گيرد تا نسل امروز به معرفت و بينش سياسي
لازم در اين موضوع مهم و حياتي و پيوند خورده با استقلال و اقتدار ايران
اسلامي نائل آيد.
حضرت امام خميني در تعيين استراتژي و خط مشي مبارزه
با استكبار اولين اصلي كه مورد توجه قرار مي دهند اين است كه تا قدرت هاي
سيطره جو و مستكبر جهان به اضمحلال و انقراض درنيايند محال است كه صلح و
آرامش و سلامت و سعادت در كره ارض حاكم گردد و محرومان و به بند كشيده
شدگان به حقوق الهي خود نائل آيند و به وراثت زمين برسند :
« سلامت و
صلح جهان بسته به انقراض مستكبرين است و تا اين سلطه طلبان بي فرهنگ در
زمين هستند مستضعفين به ارث خود كه خداي تعالي به آنها عنايت فرموده است
نمي رسند . » (4 )
اين موضع اصولي حضرت امام خميني برخاسته از متن
تعاليم قرآني است و آيه ذيل از جمله آيات صريح و روشني است كه وراثت و
پيشوايي زمين را در اثر انقراض مستكبرين و غلبه و پيروزي مستضعفين امكان
پذير دانسته و بشارت آن را به انسان ها اعلام مي نمايد :
« ونريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين » « و ما اينگونه اراده كرده ايم تا ملل صالح و به استضعاف درآمده را در زمين به پيشوايي و حاكميت و وراثت برسانيم . » (5 )
ترديدي
وجود ندارد كه حاكميت محرومان كه با اضمحلال و انقراض مستكبران محقق مي
گردد تابع تحول و تحرك توده هاي مردم و مبارزه عيني و عملي با قدرت هاي
استعماري جهان مي باشد و اين سنت و قانون بزرگ الهي است كه تا ملت ها به
ايجاد تغيير و تحول در خود و حركت و تلاش و مبارزه براي حاكميت و وراثت در
زمين اهتمام نورزند خداوند متعال تحول واعطاي پيشوايي و رهبري و حكومت به
آنان را اراده نخواهد كرد :
« ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم » « خداوند اراده تغيير و تحول و تحرك در ملتي را نمي كند مگر آن كه ملت ها خود به تحول در جان و نفوس خود برخيزند » (6 )
در
واقع سنت و قانون حاكميت و وراثت مستضعفين در كره ارض تابع تحقق سنت و
قانون ديگر الهي است كه مبتني بر خواست و اراده و حركت و تلاش اوليه ملل
براي ايجاد تغيير و تحول دروني در خود است كه داراي آثار ارزشمند بروني
تقابل و تعارض با مستكبرين مي باشد. چنان كه در قرآن كريم درباره سرنوشت
گروهي از مستضعفين كه به تحرك و تقابل عليه حاكميت مستكبرين نپرداخته و در
محيط كفر و شرك و ظلم و جور ماندند و تسليم شدند چنين آمده است :
«
كساني را كه فرشتگان مرگ قبض روح مي كنند در حالي كه به نفس خويش ستمكار
بوده اند از اينان مي پرسند : در چه وضعي به سر برديد و دوران عمر را چگونه
گذرانديد آنان پاسخ مي دهند : ما در محيط زندگي خويش مستضعف بوديم و از
خود اراده و اختياري نداشتيم . فرشتگان مي گويند : مگر زمين خدا وسيع و
گسترده نبود تا در آن مهاجرت كنيد و خويشتن را از منطقه شرك و كفر خارج
سازيد » (7 )
حضرت امام خميني به منظور تعيين يكي ديگر از اصول و خط مشي هاي اساسي براي مبارزه با استكبار جهاني اعلام مي نمايد :
« ما اگر چنانچه قدرت داشته باشيم تمام مستكبرين را از بين خواهيم برد . » (8 )
اين
تفكر امام خميني درباره تلاش و مبارزه براي محو و نابودي قدرت هاي
استكباري جهان نيز از اصول و مباني قرآني و تعاليم مربوط به تقابل با جبهه
كفر و شرك و نفاق در هر عصر و زمان سرچشمه مي گيرد. چنان كه خداوند متعال
در قرآن كريم جبهه توحيد را مخاطب قرار مي دهد و اين گونه به خيزش و جهاد
قهرآميز با مستكبران زمين فرامي خواند :
« فقاتلوا ائمه الكفر » « با پيشوايان و رهبران كفر جهاني مقاتله و مبارزه كنيد . » (9 )
همان
طور كه مشاهده مي كنيم قرآن كريم لبه تيز جهاد و مبارزه جبهه توحيد را
متوجه پيشوايان و رهبران كفر و استكبار مي كند و در تقابل و تعارض با اين
جبهه منحط و متعدي به « ريشه » نظر دارد و « اصل » نه به « شاخه » و « فرع »
. طبيعي است مبارزه با فروع هرگز به نتيجه و ثمر نمي نشيند و راه به جايي
نمي برد و حالت « انقلاب » كه امري اصولي و همراه با تحولات بنيادين است به
خود نمي گيرد و در « رفرم » كه حركتي سطحي و قشري و ظاهري مي باشد و
موردنظر « ليبرال ها » از نوع وطني و غيروطني است و هيچ نتيجه و حاصلي به
بار نمي آورد و به تداوم سلطه استكبار مي انجامد باقي مي ماند.
حضرت
امام خميني براساس اين اصل و تعليم صريح قرآني از ابتداي نهضت مقدس خويش به
مبارزه با ريشه و نه فرع معتقد بود و به همين تفكر و روش عمل نمود و با
تاييدات الهي به پيروزي رسيد.
سومين اصل براي مبارزه با استكبار جهاني در نگاه ژرف و دقيق حضرت امام خميني « تداوم مبارزه » است .
اين
پيشواي بزرگ الهي مبارزه با كفر و شرك و نفاق را كه جبهه متحد نظام
استكباري دنيا را به وجود مي آورند فصلي و مقطعي و محدود و محصور به عصر و
زمان خاصي نمي دانست كه در اين صورت هيچ تضمين و پشتوانه اي براي تامين صلح
جهاني و گسترش آرامش و امنيت و آزادي و عدالت و همزيستي مسالمت آميز بين
ملل دنيا وجود نخواهد داشت و جهان هر لحظه آبستن حوادثي خواهد بود كه توسط
سران نظام هاي سياسي و حكومتي استكبار و مطابق با خواست و اراده و صلاحديد و
مطامع و منافع ضدانساني آنها به وقوع خواهد پيوست .
حضرت امام خميني
در تعيين اين خط مشي اساسي و زيربنايي با قاطعيت و صراحت و صلابت اعلام مي
نمود : « تا شرك و كفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم . » (10 )
اين
خط مشي اساسي در انديشه سياسي امام خميني نيز همچون دو اصل و خط مشي قبلي
از تعاليم سياسي قرآن كريم مايه مي گيرد. خداوند متعال مي فرمايد :
« قاتلوهم حتي لاتكون فتنه » « با كفر و شرك و نفاق مقاتله و مبارزه كنيد تا فتنه از روي كره زمين برطرف و مرتفع گردد . » (11 )
اين آيه شريفه خواهان تداوم جهاد و مبارزه تا رفع كامل فتنه مستكبران در زمين مي باشد.
به
اين ترتيب حضرت امام خميني سه اصل و خط مشي محوري و بنيادين براي مبارزه
با استكبار جهاني را تبيين و تعيين مي نمايد و نه تنها ملت مسلمان ايران و
سرزمين هاي مسلمان نشين در گستره جهان اسلام كه همه ملل محروم در سراسر
گيتي را به اين جهاد و مبارزه مقدس و الهي فرامي خواند تا به اين وسيله راه
براي جلوگيري از بسط سيطره دنياي استكبار هموار گردد و ملت ها از تهاجم و
تعدي و ظلم و قتل و غارت هاي مكرر اين درندگان انسان نما مصون و محفوظ
بمانند.
فراموش نكنيم كه در انديشه سياسي امام خميني و نيز براساس
واقعيت هاي غيرقابل اغماض و انكاري كه امروز در جهان شاهد هستيم آمريكاي
جنايتكار در راس هرم استكبار جهاني و در نقش رهبري و ساماندهي تمام تحركات
ضدانساني عليه ملل دنيا به ويژه جهان اسلام قرار دارد و به همين دليل است
كه امام خميني به صراحت تمام آمريكا را « شيطان بزرگ » ناميدند و اعلام
نمودند : « آمريكا دشمن شماره يك مردم محروم و مستضعف جهان است . » (12 ) و
از ملت ايران و ملل مسلمان و محروم جهان چنين خواستند : « هرچه فرياد
داريد سر آمريكا بكشيد . » (13 ) و همه مبارزان جبهه توحيد در سرتاسر جهان
را اين گونه بشارت دادند : « اگر دقيقا به وظيفه مان كه مبارزه با آمريكاي
جنايتكار است ادامه دهيم فرزندانمان شهد پيروزي را خواهند چشيد . » (14 )
پی نوشت :
1 ـ قرآن كريم سوره غافر (30 ) آيه 56
2 ـ سوره جاثيه (45 ) آيه 31
3 ـ سوره اعراف (7 ) آيه 40
4 ـ امام خميني كلمات قصار موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني فصل پنجم سياست خارجي ص 151
5 ـ سوره قصص (28 ) آيه 5
6 ـ سوره رعد (13 ) آيه 11
7 ـ سوره نسا (4 ) آيه 97
8 ـ امام خميني كلمات قصار فصل پنجم سياست خارجي ص 151
9 ـ سوره توبه (9 ) آيه 12
10 ـ امام خميني كلمات قصار فصل ششم جنگ و دفاع ص 161
11 ـ سوره انفال (8 ) آيه 39
12 ـ امام خميني كلمات قصار فصل پنجم سياست خارجي ص 153
13 ـ همان منبع ص 155
14 ـ همان منبع ص 157
يكي
از مشخصه هاي بارز انديشه سياسي حضرت امام خميني تلاش براي وارد كردن واژه
ها و مفاهيم قرآني و اسلامي در ادبيات سياسي مسئولان و دولتمردان نظام
اسلامي بود. واژه « استكبار » از جمله واژه هايي است كه به طور عملي در اين
ادبيات وارد گرديد
سنت و قانون حاكميت و وراثت مستضعفين در كره ارض
تابع تحقق سنت و قانون ديگر الهي است كه مبتني بر خواست و اراده و حركت و
تلاش اوليه ملل براي ايجاد تغيير و تحول دروني در خود است كه داراي آثار
ارزشمند بروني تقابل و تعارض با مستكبرين مي باشد
قرآن كريم لبه تيز
جهاد و مبارزه جبهه توحيد را متوجه پيشوايان و رهبران كفر و استكبار مي كند
و در معارضه با اين جبهه منحط و متعدي به « ريشه » نظر دارد و « اصل » نه
به « شاخه » و « فرع » . طبيعي است مبارزه با فروع هرگز به ثمر نمي نشيند و
راه به جايي نمي برد و حالت « انقلاب » كه امري اصولي و همراه با تحولات
بنيادين است به خود نمي گيرد و در « رفرم » كه حركتي سطحي و ظاهري مي باشد و
مورد نظر « ليبرال ها » از نوع وطني و غيروطني است و هيچ نتيجه و حاصلي به
بار نمي آورد و به تداوم سلطه استكبار مي انجامد باقي مي ماند
منبع: روزنامه جمهوري اسلامي