خنديدن
خندههاي ساختگي بيارزش است. آنيتا باربي، استاد فعاليتهاي اجتماعي دانشگاه لوئيزويل ميگويد كه خنده واقعي زماني است كه ماهيچههاي چشم هم در آن درگير باشند. افرادي كه براي مدتي بيش از 5 ثانيه ميخندند، ولي فقط لبهايشان حركت ميكند، تظاهر به خنديدن ميكنند. همچنين خنده زياد در محيط كار باعث ميشود شخص غيرجدي و سبك جلوه كند.
پلكزدن
ميانگين پلك زدن 6 تا 8 بار در يك دقيقه است؛ اما در زمان فشار عصبي پلكزدن سريعتر ميشود و گاهي شكل دراماتيكي به خود ميگيرد. تعداد پلك زدن به نوع شخصيت مربوط است. افراد دمدميمزاج بيشتر پلك ميزنند و افراد خونسردتر و آرام كمتر.
خاراندن بيني
در داستان پينوكيو، دماغ پينوكيو بعد از دروغ گفتن بلند ميشد. باور اين كه دروغ ارتباطي به دماغ داشته باشد، سخت است؛ اما ميتوان ردپايي از آن را در واقعيت يافت. به گفته مايكل كانينگهام، استاد ارتباطات دانشگاه لوئيزويل، گفتن دروغ معمولا باعث ترشح ناگهاني آدرنالين (يكي از ناقلهاي عصبي بدن) براي چند لحظه كوتاه ميشود. در نتيجه مويرگها منبسط شده و دماغ احساس خارش ميكند. يك نشانه ديگر دروغگويي خيره شدن به مخاطب است. وقتي كسي دروغ ميگويد براي اينكه صادق به نظر برسد كمي بيشتر از حد معمول به مخاطب خود خيره ميشود.
گزيدن لب
به گفته كارول كينزي گومان، نويسنده كتاب «مزيت ارتباط غيركلامي»؛ گاز زدن، مكيدن يا زبان زدن به لبها معمولا وقتي انجام ميشود كه فشاري به انسان وارد شود يا شخص در وضعيتي ناخوشايند باشد. اين كار درواقع تلاشي براي تسلي يا تسكين خود است.
تكان دادن سر
وقتي كسي 3 بار سرش را تكان ميدهد، اين پيام را به شخص مقابل ميدهد كه صحبتهاي او برايش جالب بوده و او هم حرفهايش را 3 برابر طول ميدهد. كارول گومان ميگويد، اگر ميخواهيد از دست يك آدم پرحرف خلاص شويد سرتان را فقط يك بار تكان دهيد.
بستن چشمها
ماليدن، پوشاندن يا بستن چشمها براي مدت زماني بيشتر از يك لحظه به اين معني است كه شما ميخواهيد محركهاي شنوايي يا بينايي خاصي را ناديده بگيريد. اين كار درواقع يك مكانيسم بقا براي جلوگيري از پردازش چيزهايي در مغز است كه شخص آنها را مزاحم، نامطلوب يا خطرناك ميداند.
سر به زير انداختن
نگاه به پايين يك ژست ناخودآگاه براي مورد تاييد ديگران واقع شدن است. تاكتيكي كه كودكان خردسال آن را خوب ميشناسند. بزرگسالان با انجام اين كار در مقابل يكديگر طرف مقابل را تحريك ميكنند كه خود را در جايگاه پدر يا مادر آنها قرار بدهد. گاهي هم شخصي كه اين كار را انجام ميدهد همدردي طرف مقابل را خواهان است.
حركت لب به داخل دهان
به گفته پل اكمان، استاد مدعو دانشگاه كاليفرنيا تنگ كردن گوشههاي لب يك نشانه آشكار از عصبانيت است. چون اگر شخصي واقعا عصباني نباشد، اصلا نميتواند چنين كاري را به درستي انجام دهد، حتي اگر تلاش در وانمود كردن داشته باشد.
خم كردن سر
خم كردن سر به طرفين وقتي به حرفهاي ديگري گوش ميكنيد به اين معناست كه به صحبتهاي او علاقه داريد و آن را گوش ميكنيد. به بيان دقيقتر شما گوش خود را به او نزديكتر ميكنيد و به طور فيزيكي نشان ميدهيد كه تمايل به شنيدن همه جزئيات را داريد.
بالا و پايين بردن ابرو
بالا بردن ابرو، چه هر دو و چه يكي از آنها، نشانه آشكاري از توجه و علاقه به يك پديده خاص است؛ اما پايين آوردن ابرو معمولا احساسات منفي مانند گيجي و ترس را نشان ميدهد.
درواقع حركت ابرو نشانه جلب توجه شخص، چه مثبت و چه منفي است. اگر توجه شما جلب نشده باشد، دليلي ندارد كه حالت صورت تغيير كند.
حركت چشم
طرز حركت چشمها بيانگر نوع فعاليت حافظه شخص را بيان كند. وقتي شخصي چشمش را به سمت بالا سوق ميدهد، مشغول ياد آوردن تصاوير است. وقتي چشمها به سمت يكي از گوشها حركت ميكنند، شخص سعي در به خاطر آوردن چيزهايي دارد كه قبلا شنيده است. تجربههاي عاطفي هم با حركت چشم به سمت پايين مرور ميشوند.
ايستادن با پاهاي چسبيده
طرز ايستادن با پاهاي چسبيده محافظهكارانه نوعي وضعيت تسليم يا احترام را بيان ميكند كه مشابه طرز ايستادن سربازان در مقابل مافوق خود است.
ايستادن با پاهاي جدا از هم
اين وضعيت كه پاها به اندازه عرض شانه باز ميشوند، علامت برتري و قدرت تصميمگيري است. يك ژست مشابه ديگر قرار دادن دستها به روي كمر است. مثلا وقتي كسي در حال دفاع از موضع خود در جريان يك بحث است با اين كار اطمينان خود از درستي نظرش را نشان ميدهد.
خم شدن
توضيح اين حركت ساده است: وقتي از كسي خوشتان ميآيد به سمت او خم ميشويد و اگر بدتان بيايد هم به سمت مخالف خم ميشويد. همچنين تكرار حركات بدن طرف مقابل يك علامت تفاهم و اعتماد متقابل است.
انداختن وزن بدن از سمتي به سمت ديگر
روشي كه شما بدن خود را حركت ميدهيد بيانگر نگرش شماست. انداختن وزن بدن از روي يك پا به پاي ديگر يا تكان دادن پاها به طور مكرر نشانه اضطراب و آشفتگي است. به بيان دقيقتر اين كار نمايشگر افكاري است كه در مغز شما ميگذرد. وقتي شخصي نگران است، فكرهايي مدام در ذهنش در حال حركت است، پس ذهن مدام در حال حركت از يك فكر به فكر ديگر است و اين وضعيت به بدن هم سرايت ميكند.
ماساژ پيشاني يا گوش
ماساژ نقاط خاصي از بدن حركتهايي غريزي براي تسكين ناخشنودي و آسيبپذيري است. براي مثال وقتي در رديف اول يك تالار سخنراني نشستهايد و اميدواريد كسي از شما نخواهد تا روي صحنه رويد، به روي دستگيره صندلي خم ميشويد يا پاهايتان را به هم ميماليد. با اين كار شخص با وارد كردن فشار به پايانههاي عصبي در نقاط خاصي از بدن موجب ميشود تا ضربان قلب و فشار خون كه بر اثر استرس بالا رفته، كمي كاهش پيدا كند.