نمیدونی ...
نمیدونی ...
مثل موجی لب ساحل جون بریدن
نمیدونی ...
مثل مرغکی در قفس ، پا به زنجیر کشیدن
نمیدونی ...
تموم لحظه هارو ، رخت تنهایی پوشیدن
نمیدونی ...
تک و تنها زیر بارون ، از غروب یه عشق خوندن
نمیدونی ، نمیدونی
نمیدونی ...
زیر خروارها سکوت از هم شکستن
نمیدونی که چه سخته ...