هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » شهرام شاهرخ تاش »بامداد بی زخم
جمعه ۲۳ دی ۱۳۹۰ ساعت 18:57 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

بامداد بی زخم

 دستی به آغوش غروب دنیا می اندازی
 شکوفه ای
گلی می شود و
 شب
 از بام ها و خیابان های شهر می گذرد
جهان
سودای حیات است و
 عشق
 که در بوسه ی زمین و دریا
 متولد می شود
 دالانی که لبخند می زند
 در ضربه های جنگلی که درمنقار پرنده ای پرواز می کند
 با درختان نیایش گر بی تفنگش
 و صلحی که اندیشه نمی خواهد
 هستی چه آرام است
 بی فشار پنجه ای بر گلو
 با بوسه ای بر لبان عشق
که آغوش دنیا
 - در گرمای پوست و خون -
زمزمه ای
 به ناتمامی ِ خود دارد
 زندگی را می نوازی
 - فاستو !
 با بال های گشوده ای که خود شاخه ی سبزی است
 در بامدادی بی زخم