دریا
با این قیافه نامربوط در پشت
عینکی از تردید
مهمان ساحل متروکه! دنبال فال کسی هستید؟
تعبیر این همه بی خوابی در چشم ساکت دریا نیست
ـ دریا؟! چه اسم قشنگی وای رگبار خاطره می بارید
لبریز حادثه یعنی تو، یعنی به من چه که میترسی؟
باران دغدغه یعنی من، یعنی که دست غزل لرزید
ـ دریا دوباره کجا گم شد؟ ـ گمشو کثافت لکاته
بالا بیا ر وجودت را، تف کن به ماسه در تبعید
- حال مریض شماکم کم... بالا می آورد و هی خون
تزریق می شود از غصه وقتی که خلسه به رگ پاشید
من با نوار "برادر جان..." سر روی شانه رویاها
سیگار و سرفه کمی هذیان... (شاید به بخت خودش خندید)
دنبال روح تو می گردم تصویر محو بلم در مه
مشکوک تر به شما حتی، هی خط فاصله می کارید
طاقت بیار و بمان دریا، دریا بدون تو... می میرم
هی سرفه خاطره خون... بس کن (دنیا به دور سرش چرخید)
******
جا مانده بر تن ساحل هم جا پای مرد غریبی مست
آنشب که طعمه دیگر را دریا درون خودش بلعید...