هدف از اين وبلاگ ايجاد انگيزه،صحيح زندگي كردن براي جوانان با اميد ها و آرزوهاي خود مي باشد.
++++++++++++++++++++
هر كجا زندگي باشد،اميد هم هست..
++++++++++++++++++++
ثروتمندی از ذهن شروع می شود..
++++++++++++++++++++
زشت ترين آدم با اخلاق خوبش زيباست..
++++++++++++++++++++
راستش را بگو اول به خودت بعد به دیگران..
   

شاعران » ایرج جنتی عطایی »جنگل
شنبه ۳ دی ۱۳۹۰ ساعت 0:45 | | نوشته ‌شده به دست روانشناسی مدرن | ( )

جنگل

پشت سر ، پشت سر
پشت سر جهنمه
 روبرو ، روبرو
 قتلگاه آدمه
روح جنگل سیاه
 با دست شاخه هاش داره
 روحمو از من میگیره
 تا یه لحظه می مونم
 جغدا تو گوش هم می گن
پلنگ زخمی می میره
راه رفتن دیگه  نیست
 حجله ی پوسیدن من
 جنگل پیره
 قلب ماه سر به زیر
 به دار شاخه ها اسیر
 غروبشو من می بینم
 ترس رفتن تو تنم
وحشت موندن تو دلم
 خواب برگشتن می بینم
 هر قدم به هر قدم
 لحظه به لحظه سایه ی
دشمن می بینم
پشت سر ، پشت سر
پشت سر جهنمه
 روبرو ، روبرو
 قتلگاه آدمه